کد مطلب:301755 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

بعضی از صحابه و تابعین و علمای عامه که به جرح عکرمه پرداخته اند


ما در اینجا نام بعضی از صحابه و تابعین و علمای عامه را كه به جرح عكرمه پرداخته اند- با ارجاع به كتب اهل سنت- نقل می نماییم:

1- ابوالعباس عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب قرشی هاشمی صحابی متوفای 68 هجری.

ابن لهیعه می گوید: «عكرمه موافق با آراء نجده ی حروری حدیث نقل


می نمود. وی یكبار نزد نجده رفت و مدت شش ماه با او بود. عكرمه آنگاه كه بازگشت، به نزد عبدالله بن عباس آمد و به او سلام نمود، ابن عباس در پاسخ گفت: قد جاء الخبیث». [1] .

ابن حجر عسقلانی در كتاب تهذیب التهذیب جمله ی ابن عباس را تحریف نموده و نوشته است: «ابن عباس گفت: قد جاء الحدیث». [2] .

2- ابوعبدالرحمن عبدالله بن عمر بن خطاب صحابی متوفای 73 هجری.

پیشتر گفتیم كه عبدالله بن عمر از جمله كسانی بود كه در نماز به نجده بن عامر حروری- كه بنیانگذار یكی از فرق خوارج است- اقتدا می كرد. [3] با این حال در نظر ابن عمر، عكرمه فردی كذاب بود و لذا به غلام خود نافع می گفت: «وای بر تو ای نافع، از خدا بترس، و بمانند عكرمه كه به ابن عباس دروغ نسبت می داد، به من دروغ نسبت مده». [4] .


3- عبدالرحمن بن عبدالله بن مسعود هذلی كوفی متوفای 79 هجری. [5] .

عبدالرحمن بن عبدالله بن مسعود می گوید: «یكبار عكرمه برای من حدیثی نقل كرد و گفت من آن را از ابن عباس شنیدم. من به غلام خود گفتم: ای غلام من برای من كاغذ و دوات بیاور. عكرمه از من پرسید: از این (حدیثی كه برایت خواندم) تعجب كردی؟ گفتم: بلی. عكرمه پرسید: آیا می خواهی آن را بنویسی؟ گفتم: آری. عكرمه گفت: من رای خودم را گفتم». [6] ناقل این حایت مسلم بن حجاج صاحب كتاب «صحیح» است، و همانطوریكه می بینیم عكرمه در آن به جعل روایت اعتراف نموده است.

4- ابومحمد سعید بن مسیب مدنی متوفای 94 هجری.

به نظر علمای عامه در میان تابعین سعید بن مسیب برجسته ترین راوی است بگونه ای كه بسیاری از علما مرسلات وی را در عداد مسانید محسوب می نمایند.

مالك بن انس و ابن قتیبه و دیگران می گویند: سعید بن مسیب به غلام خود «برد» می گفت: «ای برد تو بمانند عكرمه كه به ابن عباس دروغ نسبت می داد، به من دروغ نسبت مده». [7] .


ذهبی نیز می گوید: «از ابن مسیب نقل شده كه وی عكرمه و خصیب بن ناصح را كذاب معرفی نموده است». [8] لازم به ذكر است كه سعید بن مسیب در مواقف متعددی به تكذیب عكرمه پرداخته است. [9] .

5- ابوعبدالله سعید بن جبیر كوفی متوفای 95 هجری.

عبدالله بن عثمان بن خثیم می گوید: «یكبار با سعید بن جبیر نشسته بودیم كه عكرمه را دیدیم كه با جماعتی می رود. سعید بن جبیر به ما گفت: برخیزید نزد عكرمه بروید و از او (مسائلی را) سوال كنید و بیاد بسپارید كه چه پرسیدید و چه پاسخ شنیدید. ما برخاستیم و نزد عكرمه رفتیم و از وی سوالاتی نمودیم و او نیز به ما پاسخ داد؛ آمدیم و همه را به سعید بن جبیر گفتیم، سعید به ما گفت: عكرمه (به شما) دروغ گفته است». [10] .

همچنین از سعید بن جبیر نقل است كه می گفت: «اگر عكرمه از گفتارش


دست برمی داشت مركبها برای رفتن به نزد او آماده می گشت». [11] سعید بن جبیر در مواقف دیگری نیز عكرمه را تضعیف نموده است. [12] .

6- ابوحجاج مجاهد بن جبر مخزومی متوفای 104 هجری. [13] .

مجاهد نیز از جمله افرادی است كه عكرمه را كذاب می داند. [14] .

7- ابوعبدالرحمن طاووس بن كیسان حمیری خولانی همدانی یمانی متوفای 106 هجری. [15] .

طاووس می گوید: «اگر عكرمه از خدا می ترسید و از گفتارش دست برمی داشت مركبها برای رفتن به سوی او آماده می گشت». [16] .


8- حافظ ابومحمد یا ابوعبدالرحمن قاسم بن محمد بن ابی بكر مدنی متوفای 107 هجری. [17] .

یكبار عثمان بن مره حدیثی از عكرمه برای قاس (بن محمد بن ابی بكر) نقل نمود قاسم به او گفت: «عكرمه كذاب است، او هنگام صبح حدیثی را نقل می كند و شب هنگام همان حدیث را بصورت مخالف حدیث صبح روایت می نماید». [18] .

9- ابوبكر محمد بن سیرین بصری متوفای 110 هجری.

ابن عدی بن سند خویش نقل می كند كه یكبار از محمد بن سیرین درباره ی عكرمه پرسیده شد، وی در پاسخ گفت: «اینكه كذابی از اهل بهشت باشد مرا خوشحال نخواهد نمود». [19] ذهبی عبارت محمد بن سیرین را اینطور نقل كرده كه


وی گفت: «اگر عكرمه از اهل بهشت باشد موجب ناخشنودی من نخواهد بود ولی عكرمه كذاب است». [20] .

ابن جوزی نیز می گوید: محمد بن سیرین، عكرمه را كذاب معرفی نموده است. [21] .

صلت بن دینار می گوید: «به محمد بن سیرین گفتم: عكرمه ما را اذیت می كند و چیزهایی برای ما نقل می گوید كه ما آنها را ناپسند می داریم. محمد بن سیرین در جواب من سخنی درباره ی عكرمه گفت كه از خدا می خواهم كه عكرمه را بكشد و ما را از دست او راحت نماید». [22] .

احمد بن حنبل نقل می كند كه محمد بن سیرین كراهت داشت حتی نام عكرمه را در سلسله ی سند حدیثش نقل نماید و آنگاه كه می خواست بگوید فلان حدیث را عكرمه از ابن عباس نقل نموده است (برای اینكه نام عكرمه را كه كذاب است نبرده باشد) می گفت: «نبئت عن ابن عباس». [23] ابن كثیر كه حقا باید گفت در میان مورخین از چهره های كریه تحریف حقایق است عبارت «نبئت عن ابن عباس» را به «ثبت عن ابن عباس» [24] تغییر داده است. [25] .


10- عطاء بن ابی رباح متوفای 114 هجری.

فطر بن خلیفه تكذیب شدن عكرمه را توسط عطاء نقل كرده است. [26] .

11- ابومحمد علی بن عبدالله بن عباس متوفای 118 هجری. [27] .

عبدالله بن حارث می گوید: «یكبار نزد علی بن عبدالله بن عباس رفتم دیدم عكرمه به در طویله بسته شده است. (به علی بن عبدالله بن عباس) گفتم: با غلام خود اینگونه رفتار می كنید؟ وی در پاسخ گفت: او به پدر من دروغ نسبت می دهد». [28] .


12- ابوالخطاب قتاده بن دعامه بن قتاده سدوسی بصری متوفای 118 هجری. [29] .

قتاده می گوید: «من تنها چیزی كه از عكرمه حفظ كردم فقط یك بیت شعر است. [30] .

13- ابوسعید یحیی بن سعید بن قیس انصاری متوفای 143 هجری. [31] .


وهیب می گوید: یحیی بن سعید انصاری و ایوب را دیدم كه درباره ی عكرمه سخن می گویند. یحیی بن سعید بن ایوب گفت: «عكرمه فردی كذاب بود». [32] .

همچنین ابن جوزی در كتاب خویش تصریح می نماید كه یحیی بن سعدی، عكرمه را كذاب معرفی نموده است. [33] .

14- ابوحارث محمد بن عبدالرحمن بن مغیره قرشی معروف به ابن ابی ذئب متوفای 158 هجری. [34] .

ابن ابی ذئب می گوید: «من عكرمه غلام ابن عباس را دیدم، وی فرد غیر


قابل اعتماد بود». [35] .

15- ابوعبدالله مالك بن انس اصبحی مدنی متوفای 179 هجری. [36] .

یحیی بن معین می گوید: مالك از عكرمه خوشش نمی آمد. [37] .

همچنین از یحیی بن معین نقل است كه می گفت: مالك از (احادیث) عكرمه یادی نمی كرد چون عكرمه پیرو آراء صفریه بود. [38] .

خالد بن ابی عمران می گوید: مالك از عكرمه روایت نقل نمی كرد. [39] .

احمد بن حنبل می گوید: مالك نام عكرمه را در سند احادیثش نمی برد. [40] .


دارقطنی می گوید: «مالك عادت داشت كه اسم افراد ضعیفی مانند عكرمه و دیگران را از اسنادش حذف كند». [41] .

محمد بن علی مدینی می گوید: مالك از آنجائیكه عكرمه از اعتقادات خوارج پیروی می كرد زمانیكه در كتابهایش می خواست به وی اشاره نماید بجای نام «عكرمه» می گفت:«مردی». [42] .

معن بن عیسی و مطرف بن عبدالله مدنی و محمد بن ضحاك حزامی و دیگران نقل كرده اند كه مالك، عكرمه را موثق نمی دانست و امر كرده بود كه كسی از وی (حدیث) فرا نگیرد. [43] .

ابن جوزی و ذهبی می گویند: مالك بن انس، عكرمه را كذاب معرفی كرده است. [44] .

شافعی می گوید: مالك بن انس نسبت بن عكرمه نظر بدی داشت. [45] .


ذهبی می گوید: «مالك از عكرمه روی گردان بود و از او اجتناب می كرد». [46] .

ذهبی می گوید از آنجائیكه گفته شده كه عكرمه اعتقادات خوارج را داشته است لذا مالك و مسلم از او روی گردان بوده اند. [47] .

16- ابوعبدالله محمد بن ادریس شافعی مطلبی متوفای 204 هجری. [48] .

امام شافعیان محمد بن ادریس شافعی می گوید: «جایز نمی دانم كه كسی حدیث عكرمه را بپذیرد». [49] .


17- ابوعبدالله محمد بن سعد بن منیع قرشی بصری بغدادی متوفای 230 هجری. [50] .

محمد بن سعد صاحب كتاب معروف طبقات می گوید: «به حدیث عكرمه نمی توان احتجاج (و استناد) نمود، او كسی است كه مردم علیه او (بسیار) سخن می گویند». [51] .

18- ابوزكریا یحیی بن معین بغدادی متوفای 233 هجری. [52] .


ذهبی می گوید: یحیی بن معین، عكرمه را كذاب معرفی كرده است. [53] .

19- ابوعبدالله احمد بن محمد حنبل شیبانی بغدادی متوفای 241 هجری.

امام حنابله- احمد بن حنبل- عكرمه را «مضطرب الحدیث» می داند [54] و جروح بسیاری را از دیگران درباره ی عكرمه نقل نموده است، كه از جمله ی آنها جرح مالك و ابن سیرین است.

احمد بن حنبل می گوید: عكرمه بن خالد مورد اعتمادتر از عكرمه غلام ابن عباس می باشد، [55] و این در حالی است كه عكرمه بن خالد فردی است كه بخاری درباره ی او می گوید: «وی منكر الحدیث است». [56] .

20- ابوالحسین مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری (صاحب صحیح) متوفای 261 هجری.

ذهبی می گوید از آنجائیكه گفته شده كه عكرمه اعتقادات خوارج را داشته است لذا مالك و مسلم از او روی گردان بوده اند. [57] .

21- ابوالحسن علی بن عمر دارقطنی بغدادی متوفای 385


هجری.

همانگونه كه اشاره نمودیم دارقطنی می گوید: «مالك عادت داشت كه اسم افراد ضعیفی مانند عكرمه و دیگران را از اسنادش حذف كند». [58] دارقطنی در این عبارت خود- با صراحت تمام- عكرمه را تضعیف می نماید.

22- ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله رومی حموی متوفای 626 هجری. [59] .

یاقوت حموی می گوید: «نقل است كه عكرمه به مولای خویش (ابن عباس) دروغ نسبت می داد». [60] .

23- ابوعباس شمس الدین احمد بن ابی بكر محمد بن خلكان شافعی متوفای 681 هجری. [61] .

ابن خلكان در كتاب خویش می گوید: «مردم علیه عكرمه سخن گفته اند،


زیرا وی آراء خوارج را داشته است». [62] .

همانطوریكه پیشتر در متن كتاب خواندید صحابه و تابعین بسیاری اظهار داشته اند كه آیه ی شریفه ی تطهیر در خصوص پنج تن (پیامبر اكرم و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام) نازل گردیده است و عكرمه تنها فردی است كه اظهار نموده آیه ی تطهیر در شان پنج تن نیست و تنها اوست كه گفته آیه ی مذكور در شان زنان پیامبر نازل شده است. حال كه خوانندگان نظر علمای عامه را درباره ی عكرمه دانستند بخوبی درخواهند یافت كه استناد به قول فرد معلوم الحالی چون عكرمه- كه از دروغ پردازان و خوارج بوده و از دشمنان اهل بیت پیامبر محسوب می شود- تا چه حدی می تواند بی پایه و اساس و نابخردانه باشد. ولی متاسفانه بعضی از مفسرین عامه- كه در بسیاری از موارد بازیچه ی دست تبهكاران سیاستهای ضد دینی بوده اند- همواره قول عكرمه را در مقابل تمامی روایات صحیحه، بعنوان یك نظر شاخص تفسیری در كتب خود نقل نموده اند.

(و كذلك جعلنا لكل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا و لو شاء ربك ما فعلوه فذرهم و ما یفترون). [63] .



[1] يعني: (عكرمه) خبيث آمد. تهذيب الكمال ج 20/ 277، تاريخ الاسلام- حوادث سنه خمس و مائه- ص 177، سير اعلام النبلاء ج 5/ 20.

[2] يعني: حديث آمد! تهذيب التهذيب ج 7/ 267. مقابله بفرماييد با مصادر پاورقي پيشين.

[3] الاعلام (زركلي) ج 8/ 10.

[4] اتق الله، ويحك يا نافع، و لاتكذب علي كما كذب عكرمه علي ابن عباس. (معجم الادباء ج 12/ 189، 190، الجامع في العلل و معرفه الرجال ج 2/ 70، 71، مختصر تاريخ ابن عساكر ج 17/ 149، تهذيب الكمال ج 20/ 279، 280، سير اعلام النبلاء ج 5/ 22، 23، تهذيب التهذيب ج 7/ 267، 268، الضعفاء و المتروكين (ابن جوزي) ج 2/ 182، الوضع في الحديث ج 3/ 226).

[5] روايات عبدالرحمن بن عبدالله بن مسعود دركليه ي صحاح سته موجود است. يعقوب بن شيبه و يحيي بن معين و عجلي و ابن سعد و ابوحاتم او را توثيق نموده اند و ابن حبان نام وي را در كتاب ثقات خويش ذكر كرده است. (طبقات ابن سعد ج 6/ 181، ثقات ابن حبان ج 5/ 76، تهذيب الكمال ج 17/ 239، تهذيب التهذيب ج 6/ 215، شذرات الذهب ج 1/ 87).

[6] تهذيب الكمال ج 20/ 286، سير اعلام النبلاء ج 5/ 29، تهذيب التهذيب ج 7/ 269.

[7] لاتكذب علي كما كذب عكرمه علي ابن عباس. (المعارف ص 438، المنتخب من تاريخ ذيل المذيل ج 11/ 633، الجامع في العلل و معرفه الرجال ج 2/ 70، 71، تهذيب الكمال ج 20/ 280، سير اعلام النبلاء ج 5/ 22، 23، تهذيب التهذيب ج 7/ 268، الضعفاء و المتروكين (ابن جوزي) ج 2/ 182، معجم الادباء ج 12/ 184، 185، ميزان الاعتدال ج 3/ 96، تاريخ الاسلام- حوادث سنه خمس و مائه- ص 178، الوضع في الحديث ج 3/ 226).

[8] ميزان الاعتدال ج 3/ 94.

[9] الضعفاء الكبير ج 3/ 374، مختصر تاريخ ابن عساكر ج 17/ 150، سير اعلام النبلاء ج 5/ 23، تهذيب التهذيب ج 7/ 268، تهذيب الكمال ج 20/ 280، الوضع في الحديث ج 3/ 227.

[10] تهذيب الكمال ج 20/ 281، سير اعلام النبلاء ج 245.

[11] الطبقات الكبري ج 2/ 385، تاريخ الاسلام- حوادث سنه خمس و مائه- ص 177.

[12] مختصر تاريخ ابن عساكر ج 17/ 149- 151، تهذيب الكمال ج 20/ 281، 282، تهذيب التهذيب ج 7/ 268، الكامل في ضعفاء الرجال ج 5/ 1909.

[13] مجاهد بن جبر از اكابر تابعين است و مورد وثوق تمامي علماي عامه مي باشد. احاديث وي بوفور در كليه صحاح سته موجود است. (تهذيب الكمال ج 27/ 228، تهذيب التهذيب ج 10/ 42، سير اعلام النبلاء ج 4/ 449).

[14] الضعفاء و المتروكين (ابن جوزي) ج 2/ 182، ديوان الضعفاء و المتروكين ج 2/ 163.

[15] حافظ طاووس بن كيسان از تابعيني است كه رواياتش در كليه ي صحاح سته موجود است. ابن معين و ابوزرعه وي را توثيق نموده اند وابن حبان مي گويد: «طاووس يكي از عباد اهل يمن و يكي از سادات تابعين است». ذهبي نيز از او با عنوان «فقيه مقتدا» و «عالم يمن» ياد مي نمايد. (طبقات ابن سعد ج 5/ 537، ثقات ابن حبان ج 4/ 391، تهذيب الكمال ج 13/ 357، تذكره الحفاظ ج 1/ 90، سير اعلام النبلاء ج 5/ 38، تهذيب التهذيب ج 5/ 8، شذرات الذهب ج 1/ 133).

[16] الطبقات الكبري ج 2/ 385، ج 5/ 289، 290، الكامل في ضعفاء الرجال ج 5/ 1905، تهذيب الكمال ج 20/ 287، ميزان الاعتدال ج 3/ 94، تاريخ الاسلام- حوادث سنه خمس و مائه فص 177، سير اعلام النبلاء ج 5/ 30، تذكره الحفاظ ج 1/ 96، تهذيب التهذيب ج 7/ 269.

[17] ابن سعد درباره ي او مي گويد: «وي فردي است موثق با مقامي رفيع، عالمي است بزرگ، او فقيه و امام و پارسا و از محدثين كثيرالنقل است». يحيي بن سعيد نيز درباره ي او مي گويد: «ما در مدينه كسي را نديديم كه بتوانيم او را فاضل تر از قاسم بن محمد بدانيم». (تهذيب الكمال ج 23/ 427، تذكره الحفاظ ج 1/ 96، طبقات الحفاظ ص 44).

[18] تهذيب الكمال ج 20/ 286، مختصر تاريخ ابن عساكر ج 17/ 148، 149، معجم الادباء ج 12/ 189، تاريخ الاسلام- حوادث سنه خمس و مائه- ص 178، سير اعلام النبلاء ج 5/ 28، 29.

[19] ما يسرني (ما يسعني) انه يكون من اهل الجنه كذاب. (الكامل في ضعفاء الرجال ج 5/ 1905، تهذيب الكمال ج 20/ 282).

[20] مايسووني ان يكون من اهل الجنه ولكنه كذاب. (ميزان الاعتدال ج 3/ 94، تاريخ الاسلام ذهبي- حوادث سنه خمس و مائه- ص 179، سير اعلام النبلاء ج 5/ 25، ميزان الاعتدال ج 3/ 94، الوضع في الحديث ج 3/ 227).

[21] الضعفاء و المتروكين (ابن جوزي) ج 2/ 182.

[22] الكامل في ضعفاء الرجال ج 5/ 1907، سير اعلام النبلاء ج 5/ 25.

[23] الكامل في ضعفاء الرجال ج 5/ 1905، تهذيب الكمال ج 20/ 287، 288، سير اعلام النبلاء ج 5/ 30، تهذيب التهذيب ج 7/ 269، 270. «نبئت عن ابن عباس» يعني: از ابن عباس براي ما نقل شده است.

[24] يعني: (بواسطه ي اينكه فلان حديث را عكرمه از ابن عباس نقل نموده) حديث ثابت و صحيح است.

[25] البدايه و النهايه ج 9/ 273. عبارت اين كتاب را با كتابهاي: الكامل في ضعفاء الرجال ج 5/ 1905، تهذي الكمال ج 20/ 287، 288، سير اعلام النبلاء ج 5/ 30، تهذيب التهذيب ج 7/ 269، 270 تطبيق بفرماييد.

[26] تهذيب الكمال ج 20/ 281، ميزان الاعتدال ج 3/ 94، تاريخ الاسلام- حوادث سنه خمس و مائه- ص 179، الكامل في ضعفاء الرجال 5/ 1905.

[27] روايات وي درصحيح مسلم و سنن اربعه موجود است. عجلي و ابوزرعه او را توثيق كرده و ابن حبان نام وي را در كتاب ثقات خويش آورده است. ابوسنان مي گويد:«علي بن عبدالله در شام با ما بود... و هر روز هزار ركعت نماز مي خواند». (طبقات ابن سعد ج 5/ 312، ثقات ابن حبان ج 5/ 160، تهذيب الكمال ج 21/ 35، تهذيب التهذيب ج 7/ 357، شذرات الذهب ج 1/ 148).

[28] المعارف ص 456، وفيات الاعيان ج 3/ 265، معجم الادباء ج 12/ 184، 185، شذرات الذهب ج 1/ 130. در مصادر ديگر آمده است كه عكرمه را به «باب الحش» يعني در باغ بسته بودند. (المنتخب من تاريخ ذيل المذيل ج 11/ 633، مختصر تاريخ ابن عساكر ج 17/ 151، معجم الادباء ج 12/ 190، ميزان الاعتدال ج 3/ 94، سير اعلام النبلاء ج 5/ 23، تهذيب التهذيب ج 7/ 268). عقيلي در كتاب خويش عبارت «باب الحش» را تغيير داده و تبديل به «باب الحسن» نموده است. البته هيچ بعيد نيست كه اين تحريف كار مصحح كتاب دكتر عبدالمعطي قلعجي باشد، چرا كه از اينگونه تحريفات در كتابهايي كه او تصحيح نموده است فراوان است. (رجوع بفرماييد به الضعفاء الكبير ج 3/ 373، 374) و عبارت رابا عبارات موجود در مصادري كه فوقا معرفي گرديد تطبيق بفرماييد. همچنين مراجعه كنيد به: تاري الاسلام- حوادث سنه خمس و مائه- ص 179 و «الوضع في الحديث» ج 3/ 226.

[29] احاديث قتاده در تمامي صحاح سته موجود است. ابن مهدي درباره ي او مي گويد: «وي در حفظ حديث از 50 نفر بمانند حميد طويل بهتر است». ابن حبان مي گويد: «قتاده در جامعه از علماي قرآن و فقه بوده و از حفاظ زمان خويش شمرده مي شود». ابن سعد نيز ضمن توثيق قتاده، از او بعنوان «حجت در حديث» ياد كرده و ابن حبان نيز نامش را در شمار ثقات ذكر نموده است. (طبقات ابن سعد ج 7/ 229، ثقات ابن حبان ج 8/ 321، شذرات الذهب ج 1/ 153).

[30] تهذيب الكمال ج 20/ 284، الكامل في ضعفاء الرجال ج 5/ 1906.

[31] وي قاضي مدينه بوده و از اكابر محدثين است. رواياتش در كليه صحاح سته موجود است و ابن سعد و ابن مديني و عجلي و يحيي بن معين و نسائي و احمد بن حنبل و ابوزرعه او را توثيق نموده اند. تجليل و توثيق وي را در بسياري در كتب رجالي عامه مي توان يافت. (ثقات ابن حبان ج 5/ 521، تذكره الحفاظ ج 1/ 137،سير اعلام النبلاء ج 5/ 468، تهذيب الكمال ج 31/ 346، تهذيب التهذيب ج 11/ 221، شذرات الذهب ج 1/ 212).

[32] الضعفاء الكبير ج 3/ 373، تهذيب الكمال ج 20/ 282، ميزان الاعتدال ج 3/ 94، تاريخ الاسلام- حوادث سنه خمس و مائه- ص 179، 180، سير اعلام النبلاء ج 5/ 25، تهذيب التهذيب ج 7/ 268.

[33] الضعفاء و المتروكين (ابن جوزي) ج 2/ 182. همچنين مراجعه بفرماييد به: الوضع في الحديث ج 3/ 227.

[34] ابن ابي ذئب يكي از اكابر محدثين عامه است و رواياتش در تمامي صحاح سته موجود مي باشد. احمد بن حنبل او را مانند سعيد بن مسيب مي داند و مي گويد: «ابن ابي ذئب از مالك (امام مالكيه) فاضل تر بود». يحيي بن معين و احمد بن حنبل و يعقوب بن شيبه و نسائي و ابن سعد و خليلي او را توثيق كرده اند و ابن حبان نيز نام وي را در شمار ثقات ذكر نموده است. (ثقات ابن حبان ح 7/ 390، تاريخ بغداد ج 2/ 296، سير اعلام النبلاء ج 7/ 459، تهذيب الكمال ج 25/ 630، تهذيب التهذيب ج 9/ 303، شذرات الذهب ج 1/ 245).

[35] رايت عكرمه مولي ابن عباس، و كان غير ثقه. (تهذيب الكمال ج 20/ 282، الضعفاء و المتروكين (ابن جوزي) ج 2/ 182، ميزان الاعتدال ج 3/ 94، سير اعلام النبلاء ج 5/ 25 تهذيب التهذيب ج 7/ 271).

[36] مالك بن انس امام فرقه ي مالكيه است و توثيق و تجليل از وي در بسياري از كتب رجالي و تاريخي عامه موجود است.

رجوع بفرماييد به: ثقات ابن حبان ج 7/ 459، حليه الاولياء ج 6/ 316، تذكره الحفاظ ج 1/ 207، سير اعلام النبلاء ج 8/ 43، مرآه الجنان ج 1/ 373، تهذيب الكمال ج 27/ 91، تهذيب التهذيب ج 10/ 5، شذرات الذهب ج 1/ 289.

[37] تاريخ يحيي بن معين ج 2/ 412، الكامل في ضعفاء الرجال ج 5/ 1908، تهذيب الكمال ج 20/ 283، سير اعلام النبلاء ج 5/ 26، تهذيب التهذيب ج 7/ 268، 269.

[38] المنتخب من كتاب ذيل المذيل ج 11/ 634، تهذيب الكمال ج 20/ 278، سير اعلام النبلاء ج 5/ 21، تهذيب التهذيب ج 7/ 267.

[39] مختصر تاريخ ابن عساكر ج 17/ 152.

[40] الكامل في ضعفاء الرجال ج 5/ 1905، تهذيب الكمال ج 20/ 287، 288، سير اعلام النبلاء ج 5/ 30، تهذيب التهذيب ج 7/ 269، 270، تاريخ الاسلام- حوادث سنه خمس و مائه- ص 180.

[41] الجامع في الجرح و التعديل ج 2/ 220. البته خوانندگان محترم توجه دارند كه اين عبارت دارقطني علاوه بر اينكه حاوي جرح عكرمه است طعن مالك بن انس را نيز در بردارد؛ چون اين موضوع كه مالك نام عكرمه و ضعفاي ديگر از اسنادش حذف مي كرده نشاني است از تدليس مالك در سند روايات.

[42] تهذيب الكمال ج 20/ 283، سير اعلام النبلاء ج 5/ 26.

[43] تهذيب الكمال ج 20/ 283، تهذيب التهذيب ج 7/ 268، مختصر تاريخ ابن عساكر ج 17/ 151، سير اعلام النبلاء ج 5/ 26.

[44] الضعفاء و المتروكين (ابن جوزي) ج 2/ 182، ديوان الضعفاء و المتروكين ج 2/ 163.

[45] تهذي الكمال ج 20/ 283، سير اعلام النبلاء ج 5/ 26، تهذيب التهذيب ج 7/ 269.

[46] ميزان الاعتدال ج 3/ 93.

[47] تذكره الحفاظ ج 1/ 96.

[48] وي امام شافعيان است و تجليل و ستايش از وي را در بسياري از كتب عامه مي توان يافت.

مراجعه بفرماييد به: ثقات ابن حبان ج 9/ 30، حليه الاولياء ج 9/ 63، تاريخ بغداد ج 2/ 56، تذكره الحفاظ ج 1/ 361، سير اعلام النبلاء ج 10/ 5، تهذيب الكمال ج 24/ 355، تهذيب التهذيب ج 9/ 25، شذرات الذهب ج 2/ 9، مناقب الشافعي (تاليف بيهقي)، مرآه الجنان ج 2/ 13، النجوم الزاهره 2/ 176، طبقات سبكي (جلد اول).

سبكي نام كساني را كه درباره ي مناقب و شرح حال شافعي كتابي متسقل نوشته اند چنين برمي شمارد: داود بن علي ظاهري (امام فرقه ي ظاهريه)، زكريا بن يحيي ساجي، عبدالرحمن بن ابي حاتم، ابوالحسن آبري، حاكم نيسابوري، ابوعلي حسن بن حسين حمكان، ابوعبدالله قطان، اسماعيل سرخسي، عبدالقاهر بغدادي، ابوبكر بيهقي، خطيب بغدادي، فخر رازي، ابن المقري، ابوالحسن بيهقي معروف به فندق، و ابوالمعالي جويني. (طبقات سبكي ج 1/ 344، 345).

[49] لا اري لاحد ان يقبل حديث عكرمه. (تاريخ الاسلام- حديث سنه خمس و مائه- ص 180، تهذيب الكمال ج 20/ 283، سير اعلام النبلاء ج 5/ 26، تهذيب التهذيب ج 7/ 269).

[50] ابن سعد يكي از برجسته ترين حفاظ و معروفترين علماي جرح و تعديل عامه است كه تجليل از او در بسياري از كتب رجالي عامه درج است.وي مولف كتاب معروف «الطبقات الكبري» مي باشد. (تاريخ بغداد ج 5/ 321، تذكره الحفاظ ج 2/ 425، تهذيب الكمال ج 25/ 255، سير اعلام النبلاء ج 10/ 664، تهذيب التهذيب ج 9/ 182، النجوم الزاهره ج 2/ 258، شذرات الذهب ج 2/ 69).

[51] ليس يحتج بحديثه و تكلم الناس فيه. (الطبقات الكبري ج 5/ 293، تهذيب الاسماء و اللغات ج 1/ 341، ميزان الاعتدال ج 3/ 94، سير اعلام النبلاء ج 5/ 33).

[52] ذهبي از وي با عناويني چون «امام يگانه» و «سيد حفاظ» و «شيخ المحدثين» ياد مي كند. احمد بن حنبل درباره ي او مي گويد: «در خصوص رجال، يحيي بن معين در ميان ما اعلم از همگان است». يحيي بن معين خود ادعا مي كند كه يك ميليون حديث نوشته است. در ميان كتب جرح و تعديل عامه، كتابي را نمي توانيم بيابيم كه نظرات رجالي او را مورد استناد قرار نداده باشد. (طبقات ابن سعد ج 7/ 354، ثقات ابن حبان ج 9/ 262، تاريخ بغداد ج 14/ 177، سير اعلام النبلاء ج 11/ 71، تذكره الحفاظ ج 2/ 429، تهذيب الكمال ج 31/ 543، تهذيب التهذيب ج 11/ 280، شذرات الذهب ج 2/ 79).

[53] ديوان الضعفاء و المتروكين ج 2/ 163.

[54] تهذيب الكمال ج 20/ 283، 284، سير اعلام النبلاء ج 5/ 26، تهذيب التهذيب ج 7/ 269.

[55] تهذيب الكمال ج 20/ 283، 284، سير اعلام النبلاء ج 5/ 26، تهذيب التهذيب ج 7/ 269.

[56] الضعفاء الصغير ص 96.

[57] تذكره الحفاظ ج 1/ 96.

[58] الجامع في الجرح و التعديل ج 2/ 220.

[59] وي از علماي برجسته ي تاريخ و ادبيات است، و كتابهاي معروف «معجم الادباء» و «معجم البلدان» از اوست. شرح حال و ذكر مراتب علمي او در بسياري از كتب رجالي پس از وي درج گرديده است. (الغدير ج 1/ 119، سير اعلام النبلاء ج 22/ 312، وفيات الاعيان ج 6/ 122، النجوم الزاهره ج 5/ 283، شذرات الذهب ج 5/ 121).

[60] معجم الادباء ج 12/ 184.

[61] ابن خلكان از بزرگان مورخين و ادباي مشهور است. كتاب وي به نام «وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان» يكي از مشهورترين كتب رجالي و تاريخي است. (مقدمه ي وفيات الاعيان به قلم دكتر احسان عباس، النجوم الزاهره ج 7/ 353، الاعلام ج 1/ 220).

[62] وفيات الاعيان ج 3/ 265.

[63] الانعام، آيه ي 112.